گفته بودی که شوم مست و دو بوست بدهم
وعده از حد بشد و ما نه دو دیدیم و نه یک!
( حافظ)
یکی از دانشمندان قدیم ایران گفته است مردم بر سه گروهند:
«آنان که نمی گویند و می کنند ، و آنان که می گویند و می کنند،
و آنان که می گویند و نمی کنند.»خوب همه خوانندگان گرامی میدانند
که دانشمندان علمِ اخلاق از این سه گروه ، گروه اول را پسندیده و
مردانه تر دانسته اند زیرا بدون آنکه سخنی گزاف بگویند کار خود را انجام
می دهند،اما در عمل از این سه گروه،گروه سوم موفق تر و کامیافته تر
بوده و هستند،یعنی کسانی که می گویند و با هوشمندی و زیرکی
وعده های شیرین و دلپذیر می دهند ولی کاری نمی کنند.بیشتر رجال
ایرانی در گذشته پیرو این گروه سوم بوده اند یعنی همواره وعده های
دور و دراز و مژده های دل انگیز می داده اند و هیچ وقت عمل نمی کردند
و اگر می کردند به منزله «نوشدارویِ پس از مرگِ سهراب»بوده است،این
بزرگان از هر روانشناسی مجرب تر بوده اند.هیچ وقت مردم را نومید و دل
آزرده نمی کردند،اینان می دانستند که انسان به امید و آرزو زنده است
چه به تعبیر ویکتور هوگو:«اگر امید واری و آرزومندی نبود،انسان زیر بار
غمها و اندوه های این دنیا خُرد و پایمال می شد.»مثلاً عدالت اجتماعی،
معرفی مفسدان اقتصادی، معرفی مدیران نالایق،ایجاد اشتقال و مهار
تورم و خیلی از وعده های دیگرکه همه در حرف است و نه در عمل!
«شخصی از یحیی برمکی حاجتی مشکل خواست و او وعده به بعد
داد.یکی از حاضران بی تجربه ونا قص عقل گفت:ای خواجه گرانمایه،
چون این کار مُیسّر نمی شد چرا جواب قاطع و یکسره ندادی؟ یحیی در
جواب گفت:خوش ندارم بلی بگویم و ضامن بشوم، یا نه بگویم و مردم را
نومید کنم،از این جهت، انتظارشان می دهم و امیدوارشان می کنم تا
خدا کارها را آسان کند.»امروزه که مسئولین از دل جامعه بر آمده اند
باید بدانند وقتی به مردم خود وعده می دهند و تا به آن وعده جامه عمل
نپوشانیده اند وعده دیگری نده اند.
گویند:روزی هارون الرشید از بهلول پرسید که:دوست ترین مردم نزد تو کیست؟
گفت:آنکس که شکم مرا سیر کند، گفت:اگر من شکم ترا سیر کنم مرا دوست
داری؟ گفت:دوستی به نسیه نباشد!
با وعده دادن وآرزومند کردن نمی توان تورم را مهار ویا عدالت اجتماعی رابرقرار
ویا مردم را صاحب خانه کرد که در آن بیا سایند وپشت به دیوار امن دهند و در
پیشبرد آرمانهای دینی و ملی و هدفهای مترقّیانه کشور خود سهیم شوند و از
قدیم گفته اند که« یک گنجشک در دست بهتر از ده گنجشکِ بر بالای درخت است»
و فخرالدین گرگانی خوب گفته است:
بزرگی سراسر بگفتار نیست دوصد گفته چون نیم کردار نیست!